درد و دل و واقعیت ها

درد و دل و واقعیت ها

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 34
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 24851
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1




سلام خرداد ماه

سلام علیکم

خوبین ؟

من؟

توپم!

چرا؟

آخه مجاز شدم

چی ؟

اول بزار بگم مجاز شدم ولی قبول بشو نیستم

ارشدو میگم

انتظار نداشتم ولی شدیم دیگه

خیلی خستم کارای زمن کشاورزیمون شدید شروع شده باید چش زد قیمت سم و کود وبذز و خدماتی که به کشاورزای کاخ نشین ارایه میشه !

کود اوره سال 90 5000تومن سال 91 18000تومن

سم کرم ساقه خوار سال 90 18000تومن سال 91 38000

خدمات تراکتور سال 90 هکتاری 150000تومن سال 91 250000تومن

بی خیال خستم

کارگر نشا کار سال 90 25000تا50000تومن

سال 91 35000تومن تا 75000تومن

بای



نظرات شما عزیزان:

سارا
ساعت14:16---10 شهريور 1391
سلام
متاسفانه پل صراطی ب نام ارشد خیلی ها رو در صف بی عبور یا کم عبور خودش نگهداشته .
منم از جمله گیر کردگان در ارشدم .
تورم ک نگو ؛‌ حرف اول زندگی ماها رو تورم میزنه .
موفق باشی دوست من !


rezat
ساعت2:14---26 مرداد 1391
چه شب است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد... من و باز آن دعاها كه يكي اثر ندارد... غلط است اين كه گويند به دل به دل راه دارد... دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد





پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!



rezat
ساعت2:14---26 مرداد 1391
چه شب است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد... من و باز آن دعاها كه يكي اثر ندارد... غلط است اين كه گويند به دل به دل راه دارد... دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد


پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!


999
ساعت1:56---24 مرداد 1391
بی تربیت سیاسی نداشتیم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: نیما تاريخ: شنبه 6 خرداد 1387برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید عکس منو یرادرزاده ام حسین هستش کلاس پنجمیه... منم لیسانس حسابدرایمو از پیام نور مرکز آمل گرفتم.یه جایی مشغول به کارم از ماهی 300شروع شد الانم ماهی 400 بیمه نیستم.اما از هیچی که بهتره. الان دانجشجو ترم 2ارشدم شبانه ی مازندران ودیگر هیچ

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to xn--ugbaag1hwa.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com